اوضاع نظامی-سیاسی نخجوان. قسمت اول
07/05/2022
پس از استقرار قدرت شوروی در باکو، وضعیت نخجوان بسیار دشوار و متناقض باقی ماند. کمونیست ها که از سوی کمیته مرکزی حزب عدالت و توسعه به نخجوان فرستاده شده بودند، مجبور بودند به همراه بلشویک های محلی تبلیغات فعالی را در میان جمعیت افکار قدرت شوروی انجام دهند. بنابراین، رفیق یازدهم ارتش سرخ مجاز. در 24 ژوئن 1920، بنيات زاده به رئيس آزروكم نريمانوف تلگراف كرد: «قدرت شوروي در نخجوان: به قدرت شوروي آذربايجان مي پيوندد. نظم کامل وجود دارد.” با این حال، در واقعیت، وضعیت در منطقه هنوز برای بلشویک ها باثبات نبود. قدرت واقعی در نخجوان هنوز در دست کمیته ملی بود و هنوز واحدهایی از نیروهای ترک به رهبری خلیل بیک وجود داشتند.

در چنین شرایطی مردم آذربایجان شارور در اعتراض به اقدامات جنایتکارانه دسته های داشناک دست به قیام زدند. دهقانان آذربایجانی ناحیه ایروان به شورورهای شورشی پیوستند. آنها خواستار پایان دادن به جنایات داشناک ها شدند. دسته های مسلح به رهبری کلبالی خان و خلیل بیک که از طرف کمیته ملی نخجوان اعزام شده بودند برای کمک به شورشیان وارد شدند. در تاریخ نگاری شوروی آذربایجان، این وقایع این گونه مطرح می شد: «کلبالی خان و خلیل بیک که از گستردگی قیام هراسان شده بودند، کوشیدند آن را تابع اهداف خود کرده و به درگیری بین قومی دیگری تبدیل کنند. آنها منطقه شرور را تصرف کردند و شروع به حرکت در عمق منطقه ایروان کردند. لازم است موقعیت ترکیه در این منطقه و رابطه فرماندهی نظامی آن با رهبری ارتش سرخ یازدهم به تفصیل مورد بررسی قرار گیرد. تحریف های متعددی از حقایق و رویدادها در پوشش این موضوعات در تاریخ نگاری شوروی صورت گرفت. همانطور که مشخص است، در آن زمان مردم ترکیه برای استقلال و تمامیت ارضی خود مبارزه آزادیبخش ملی را علیه کشورهای آنتانت به راه انداختند. با وجود این، دولت مصطفی کمال پاشا آتاتورک نیز به دنبال حفظ تمامیت ارضی آذربایجان برادر بود. M.Saray مورخ ترک می نویسد: «پس از 27 آوریل 1920 مصطفی کمال پاشا نتوانست نسبت به سرنوشت آذربایجان بی تفاوت بماند. آذربایجان و ترکهای آذربایجان پل ارتباطی ترکیه با ترکهای تحت حاکمیت روسیه بودند.مصطفی کمال پاشا ابراز نگرانی کرد که روسیه شوروی در تلاش است تا یک کشور ارمنی بین ترکیه و آذربایجان ایجاد کند. آتاترک در نامه ای به کارابکر پاشا نوشت: «آذربایجان باید یک کشور واقعاً مستقل باشد. روسها باید آگاه باشند که سیاستی که در آذربایجان در پیش میگیرند، شاخص اصلی نگرش جهان اسلام نسبت به آنها خواهد بود.» موضع دولت م.کمال پاشا به وضوح در اظهارات وی بیان شده است: «ما خواهان ایجاد یک کشور مستقل آذربایجان هستیم. ما باید تماس های لازم را با روس ها در این زمینه برقرار کنیم… باید اطمینان حاصل شود که برخی از مناطق مانند قره باغ در منطقه نفوذ دولت آذربایجان قرار دارند.
در 9 ژوئن 1920، جبهه شرقی ارتش ترکیه به رهبری کارابکر پاشا ایجاد شد. تعداد ارتش جبهه شرق 22 هزار نفر بود. نماینده جبهه شرق، ویصل بیگ اونور، به فرماندهی نیروهای ترک در نخجوان منصوب شد که مقر آن در روستای شاختختی و در امتداد مرز – از اردوباد تا ایستگاه آرازدایان – قرار داشت. تعداد نیروهای ترکیه چندین برابر تعداد گروه های ارتش سرخ بود. ويصل بيگ كه مسئول كار سياسي در سپاهيان ترك مستقر در قلمرو نخجوان بود، اطمينان داد كه سپاهش به درخواست بزرگان شروردرالگز، نخجوان، اردوباد وارد اين سرزمين شده و هدف اصلي آنها نجات اين اماكن است. در برابر تهدیدهای مداوم ارتش داشناک، از ناموس مادران و خواهران محافظت کنید، پرچم صلح را برای همیشه در اینجا به اهتزاز در آورید.
با درک خطر واقعی منطقه از اقدامات ارامنه، در پایان ماه ژوئن، لشکر ترک بایزیت به تعداد 9000 سرنیزه به فرماندهی جاوید بیگ، شروع به اشغال نخجوان – جلفا – اردوباد کرد. منطقه و واحدهای پیشرفته آن به تعداد 3000 سرنیزه وارد منطقه شاختختی نخجوان شد. در تاریخ نگاری آذربایجان شوروی این گام های دولت ترکیه غارتگرانه ارزیابی می شد. بدین ترتیب در جلد سوم «تاریخ آذربایجان» می خوانیم: «لشکریان ترک به بهانه نبرد با داشناک ها بخشی از خاک آذربایجان را نیز تصرف کردند. شهر نخجوان
در واقع، همانطور که از مکاتبات فرماندهی جبهه شرقی نیروهای ترکیه با رهبری ارتش سرخ یازدهم برمی آید، دولت ام کمال پاشا در عملیات نظامی مشترک با روسیه شوروی هدف را دنبال می کرد که مانع از وقوع جنگ شود. تصرف زنگزور و نخجوان توسط ارامنه در 7 ژوئیه 1920 نمایندگان لشکر بیازت با درخواست حرکت سریع واحدهای سرخ روسیه به خط نخجوان – اردوباد با هدف اقدامات مشترک علیه ارامنه در حال حرکت از ایروان به نخجوان از نخجوان به گروس رسیدند. در 13 ژوئیه 1920، در جلسه دفتر کمیته مرکزی حزب عدالت و توسعه، در جریان بررسی موضوع نخجوان، قطعنامه ای به تصویب رسید: نیروها. برای مذاکره با خلیل پاشا، برای حل این موضوع، نریمانوف، میکویان، کارائف، نانیشویلی و حسینوف را منصوب کنید. دو روز پس از این تصمیم، در 15 ژوئیه، در جلسه دفتر کمیته مرکزی حزب عدالت و توسعه با شرکت یگوروف، میکویان، کارائف، ارجونیکیدزه و دیگران، قطعنامه جدیدی به تصویب رسید که اولین قطعنامه را تکمیل کرد: “2 ) نخجوان و دیگران را رد کنید، پیشنهاد کنید آنها را با نیروهای روسی اشغال کنید. فرماندهی ارتش سرخ یازدهم که سیاست روسیه شوروی را در منطقه اجرا می کرد، به نمایندگان خود دستور داد که روابط گرم خود را با واحدهای نظامی ترکیه حفظ کنند، اما در عین حال بدون دریافت دستور هیچ اقدامی علیه نیروهای ارمنی انجام ندهند. از مرکز در 16 ژوئیه 1920، فرمانده ارتش سرخ یازدهم به سران لشکرهای 28 تفنگ و 18 سواره نظام دستور داد تا با فرمانده لشکر بیازت ترکیه تماس بگیرند تا از نیات سربازان ترکیه و روابط آنها مطلع شوند. با داشناک ها در گزارش ارسالی کمیسر فوقالعاده منطقه نخجوان به شورای انقلابی نظامی ارتش سرخ یازدهم آمده است: پس از اعزام تیپ سرخ به نخجوان، دستور شفاهی مرکز مبنی بر حفظ ارتباط نزدیک با یگانهای ترک مستقر در این منطقه صادر شد. در نخجوان و کمک به تقویت روابط برادرانه روسیه شوروی، آذربایجان و ترکیه انقلابی، برای منطقه ما نزدیکترین نقطه و حلقه اتصال است. اورژونیکیدزه و کیروف با احساس نزدیک شدن به لحظه اشغال منطقه ، به دستور خود تلفنی از فرمانده لشکر 18 ارتش سرخ یازدهم خواستند “در اسرع وقت با یک ضربه مرگبار پایان دهید. به داشناک ها و دیگر گروه های ضد شوروی و ضد مردمی در منطقه نخجوان».

در درخواست نمایندگان دهقانان نخجوان به دولتهای RSFSR و آذربایجان شوروی آمده است: «ما همراه با داشناکها، آنتانت خونین را مقصر میدانیم، از دولت کارگری و دهقانی و ارتش سرخ میخواهیم که این رژیم را حذف کنند. داشناک ها و این دست اهریمنی آنتانت از لبه های ما و حداقل بخشی از بازمانده شهروندان ما را نجات دهید و به کمک پناهندگان ما بیایید، بگذارید ما و همسایگان ارمنی ما آزادانه نفس بکشیم. پس از آموزش نظامی معین، واحدهای ارتش سرخ یازدهم وارد نخجوان شدند. در تلگراف فرمانده نیروهای متحد RSFSR و ترکیه، تارخانف، که در 30 ژوئیه 1920 به ایروان فرستاده شد، چنین آمده است: «در 28 ژوئیه 1920، سربازان سرخ RSFSR و همچنین سربازان. ترکیه سرخ متحد ما به موجب این دستور وارد شهر نخجوان شد که توسط اهالی و مناطق آن کاملاً متروک شده بود و هدفی از عملیات نظامی علیه ارمنستان نداشت. بر اساس گزارش ها، نیروهایی که به شما سپرده شده اند، قصد دارند به شهر نخجوان حمله کنند تا آن را به آتش و شمشیر بکشند. به منظور جلوگیری از سوء تفاهم و ریختن خون بی هدف که می تواند پیامدهای مهم ملی را به دنبال داشته باشد، به اطلاع شما می رساند که نخجوان و اطراف آن را اشغال کرده ایم. کمیته انقلاب نخجوان در همان روز 28 ژوئیه با فراخوانی از کارگران و دهقانان درخواست کرد و در آن استقرار قدرت شوروی در نخجوان را اعلام کرد و کمیته انقلاب مرجع عالی آن بود. کمیته انقلابی نخجوان در 10 اوت 1920 نامه ای به نریمانوف رئیس شورای کمیساریای خلق آذربایجان SSR ارسال کرد که در آن آمده بود: “با تصمیم اکثریت قریب به اتفاق مردم نخجوان، قلمرو نخجوان به رسمیت شناخته شد. خود به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از SSR آذربایجان است. نریمانوف در سخنرانی خود در کنگره دوم حزب عدالت و توسعه در اکتبر 1920، با اشاره به موضوع استقرار قدرت شوروی در نخجوان گفت: رفقا، منطقه نخجوان، این منطقه قفقاز است که همه چیز را تجربه کرده است. رذالت داشناکتساکان ها این منطقه از یک طرف واقعاً از خود در برابر حملات داشناکتساکان دفاع می کرد و از طرف دیگر در برابر انبوه هولناک پارسیان.